جدول جو
جدول جو

معنی پنج شاخه - جستجوی لغت در جدول جو

پنج شاخه(پَ خَ / خِ)
قسمی شمعدان فلزین یا بلورین. نوعی جار و چل چراغ با کاسۀ بلورین که پنج شمع خورد
لغت نامه دهخدا
پنج شاخه
قسمی شمعدان بلورین یا فلزین نوعی جار و چلچراغ با کاسه بلورین که پنج شمع خورد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنج گانه
تصویر پنج گانه
پنج تایی، نمازهای واجب
فرهنگ فارسی عمید
(پَ شُ بَ / بِ)
کنایه از حواس خمسۀ ظاهره است که آن سامعه، باصره، لامسه، ذائقه و شامه باشد. (برهان قاطع) :
یک دو شد از سه چرخش چاراصل و پنج شعبه
شش روز و هفت اختر نه قصر و هشت منظر.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(پَ شَ / شِ)
شنگار. شنجار. خس ّالحمار
لغت نامه دهخدا
(پَ هََ / هَِ)
که پنج ماه از عمر او گذشته است
لغت نامه دهخدا
(پَ)
اوقات نماز پنجگانه، نام پرده ای از موسیقی. (غیاث اللغات).
- گوشۀ پنج گاه، گوشه ای در موسیقی.
، خانه پنجم نرد که برای برگرفتن یک مهره از آن پنج خال کعبتین باید. رجوع به شش گاه و یک گاه شود، کنایه از حواس خمسه باشد. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنج شاخ
تصویر پنج شاخ
پنج انگشت، پنج شاخه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج ماهه
تصویر پنج ماهه
آنکه پنج ماه از عمر او گذشته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج شعبه
تصویر پنج شعبه
پنج شاخه، پنج سهش پنج حس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج پایه
تصویر پنج پایه
خرچنگ، برج چهار از دوازده برج فلکی برج سرطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج باشه
تصویر پنج باشه
شنجار شنگار
فرهنگ لغت هوشیار
اوقات نماز پنجگانه، خانه پنجم نرد، حواس خمسه، آوازیست ایرانی و آن در پایان راست پنجگاه خوانده میشود. (پنجگاه) و (سپهر) حالت در آمد (نوا) را دارد و مثل این است که به نوای پنجم فوقانی رفته باشیم. سپس عشاق شنیده میشود و راست پنجگاه تبدیل به نوا میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج شاخ
تصویر پنج شاخ
پنج انگشت
فرهنگ فارسی معین
چنگکی که دارای پنج شاخه است و برای هموار کردن کرت ها شخم
فرهنگ گویش مازندرانی